English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (679 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Is there drinking water? U آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
virus U وجود دارد
viruses U وجود دارد
and there an end. U و پایان وجود دارد.
Is there a television? U آیا تلویزیون وجود دارد؟
There is a mountain of difficulties . U کوهی از مشکلات وجود دارد
groove U [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
Is there electricity? U آیا برق وجود دارد؟
There's an exception to every rule. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
Is there heating? U آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
Is there air conditioning? U آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
There is one physician for every 260 inhabitants. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
residents U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
Where theres will theres a way . <proverb> U تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
She loves him in spite lf sll his faults . U با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
resident U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
Racial prejudice prevails in some countries. U دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
standard U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
standards U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
drinking water U آب آشامیدنی
There are many difference between Persian and English . U بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
Berlin U کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb> U هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
orthoferrite U یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
winchester disk U دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
kelly drive bushing U اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
de jure recognition U شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
dot U روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dotting U روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
ScanDisk U که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
aileron spar U تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
safflower U گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
HyperTerminal U برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
safe format U عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
natural rate hypothesis U فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
existences U وجود
entities U وجود
being U وجود
personality U وجود
personalities U وجود
presence U وجود
entity U وجود
despite U با وجود
neer do well or well U پی وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding . U با وجود
individuation U وجود
in spite U با وجود
existence U وجود
begetter U وجود اور
from the bottom of one's heart <idiom> U از اعماق وجود
persons U وجود ذات
be U وجود داشتن
qualities U وجود خصوصیت
quality U وجود خصوصیت
pantheist U معتقدبوحدت وجود
drink hail U گوارای وجود
in spite of that U با وجود این
body and soul <idiom> U با تمام وجود
preexistence U تقدم وجود
none the less U با وجود این
non ego U غیر وجود
nonetheless U بااین وجود
to be there U وجود داشتن
person U وجود ذات
self assertiveness U ابراز وجود
facts U وجود مسلم
existed U وجود داشتن
exist U وجود داشتن
fact U وجود مسلم
individuality U وجود فردی
regardless U با وجود علیرغم
d. of constitution U نازکی وجود
universe U عالم وجود
pre existence U تقدم وجود
exists U وجود داشتن
realities U اصالت وجود
system U اصول وجود
systems U اصول وجود
essence U وجود ماهیت
Despite the fact that… U با وجود اینکه
d. constitution U وجود نازک
reality U اصالت وجود
preexist U قبلا وجود داشتن
preexistent U دارای تقدم در وجود
know nothing U منکر وجود خدا
in the face of such odds U با وجود این تفاوت
cosmos U نظام عالم وجود
begets U سبب وجود شدن
beget U سبب وجود شدن
neer do well or well U ادم بی وجود یا بی خاصیت
nevertheless U با این وجود علیرغم
animalization U وجود مواد حیوانی
oxaluria U وجود جوهر ترشک
cosmologies U نظام عالم وجود
atheism U انکار وجود خدا
objectives U دارای وجود خارجی
objective U دارای وجود خارجی
cosmology U نظام عالم وجود
for all that U با وجود همه اینها
begetting U سبب وجود شدن
hematuria U وجود خون در ادرار
numen U وجود الهی خدا
pantheistic U مبنی بر وحدت وجود
pantheism U ایین وحدت وجود
hydrometeor U وجود بخاراب در هوا
hemoglobinuria U وجود هموگلوبین درادرار
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
agnostic U عرفای منکر وجود خدا
cosmogonic U وابسته به خلقت عالم وجود
converge U تقارب خطوط وجود تشابه
converging U تقارب خطوط وجود تشابه
agnostics U عرفای منکر وجود خدا
converges U تقارب خطوط وجود تشابه
give someone a good run for her money <idiom> U رقابت شدید به وجود آوردن
reacting U تغییر به علت وجود یک ماده
reacted U تغییر به علت وجود یک ماده
react U تغییر به علت وجود یک ماده
reacts U تغییر به علت وجود یک ماده
She was a fine woman ( person ) . U وجود بسیار نازنینی بود
phosphaturia U وجود فوسفات زیاد در پیشاب
put one's foot down <idiom> U با تمام وجود اعتراض کردن
converged U تقارب خطوط وجود تشابه
fetched U مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
warehouse refusal U اعلام عدم وجود درانبار
pantheism U همه خدایی وحدت وجود
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
fetches U مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetch U مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
factionalism U اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
unitarianism U وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
cosmologist U دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
objectiveness U با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
homogamy U وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
androgyny U وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
radiological survey U بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
in nature U همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
logos U اصل یا منشاء عقل عالم وجود
Such a thing does not exist at all . U چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
There is no such number. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
lactosuria U وجود ماده قندی شیر درپیشاب
To put ones heart and soul into a job . U باتمام وجود کاری را انجام دادن
You are needed . They need you . U وجود شما مورد نیاز است
There's no reason for concern. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
to not be [any] the wiser <idiom> U ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
substantialize U دارای وجود خارجی کردن یاشدن
albinism U عدم وجود رنگ دانه در بدن
There is nothing to worry about. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
syupersubstantial U مافق وجود یا جوهر مادی روحی
There's no danger of that happening again. U خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
However hard he tried ... U با این وجود که او [مرد] سخت تلاش کرد ...
Ah, what the heck! U اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
There is no reason to do something U دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
dualism U وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
xanthoma U وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
cosmogony U خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
Inquietude U حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
non striker U توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
addressing U دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
Trinity U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
deque U یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
windage U تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
The chances of a soloution are bleak. U احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1 if there's any justice
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1popsicle
1time is prceious it has great
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com